ﺳﻪشنبه, 29 اسفند,1402 1482 اشعار, اشعار دکتر سوگل مشایخی شروع شد سکوت و تو دوباره غرق هجرتی دکتر سوگل مشایخی شروع شد سکوت و تو دوباره گرم هجرتی و باز جستجوی من در این غبار لعنتی دوباره لنگ می زند دقیقه روی ثانیه که بگذرد کشان کشان در این میانه ساعتی من و دوباره دلهره، تهاجم سؤال ها نه اختیار منطقی، نه طاقت قضاوتی پر از غروب مبهمی، شبیه بغض جمعه ها هوای گریه می کنم بدون هیچ علتی نیاز، شعله می کشد درون لحظه های من برای هم نفس شدن در اغتنام فرصتی دلم بهانه می کند، فقط برای لحظه ای ببار آسمان من، بگو فقط سلامتی چگونه می شود که تو به فکر من نباشی و تویی که شاعر منی، قصیده ی محبتی تو که به یک اشاره ات دلم زبانه می کشد ببین که یخ زدم بیا، اراده کن حرارتی مدام گرم کشتنی، دوباره زنده می کنی حکایتی است عشق تو ولی عجب حکایتی امتیاز دهی 3/0 رتبه بندی این مطلب: 3/0 کلمات کلیدی دکتر سوگل مشایخی شعر شعر معاصر اشتراک Print فیسبوک توییتر لینکداین پینترست واتس آپ تلگرام اشتراک گذاری از طریق ایمیل مطالب مرتبط سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت سخنرانی در جشن یلدای مادرانه دلنوشته های معرفت جویان به مناسبت تبریک تولد فایل های صوتی هدیه شرح غزلیات حافظ فایل های صوتی هدیه شرح غزلیات شمس فایل های صوتی هدیه شرح مقالات شمس فایل های صوتی هدیه شرح مثنوی معنوی فایل های صوتی هدیه دوره خودسازی آغاز ثبت نام دوره عالی مثنوی پژوهی اجرای نوردیدگان موسسه آفاق در کارگاه تخصصی شهر شیراز اجرای نوردیدگان موسسه آفاق در مراسم اختتامیه دوره عالی خودسازی برگزاری دو کارگاه تخصصی در شهر عشق (شیراز) حضور دکتر سوگل مشایخی در حافظیه و سعدیه دورهمی معرفت جویان آفاق نظر Collapse Expand نظرات (0) شما در پاسخ به Your comment was added, but it must be approved first. نام:لطفا نام خود را وارد کنید ایمیل:لطفا آدرس ایمیل خود را وارد کنیدلطفا آدرس ایمیل معتبر وارد کنید نظر: لطفا یک نظری بنویسید افزودن نظر